به گزارش مشرق، آن روزی که ترامپ در مقام یک کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا به تعریف و تمجید از پوتین پرداخت، شاید تصور نمیکرد که با پیروز شدن در انتخابات، مناسبات با روسیه در چنین جاده پر پیچ و خمی قرار بگیرد. وزنه این سیاستها حتی در رابطه با شبه جزیره کریمه هم به این شکل بود.
بیشتر تحلیلگران باور داشتند که دیگر همکاری روسیه و آمریکا در رابطه با مسائل سوریه توسعه یافته و دو طرف قدم به قدم به راههای حل این بحران نزدیک میشوند. از آن سو اظهارات انتخاباتی ترامپ، اوکراین و اتحادیه اروپا را نگران کرده بود، چراکه گفته بود الحاق کریمه به روسیه را به رسمیت شناخته و به گونهای میدان کییف را خالی میکند.
اما مخالفان سیاستهای ترامپ و یا حتی بازندگان رقابت انتخاباتی مانعگذاری در مسیر وی را آغاز کردند که مسئله دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و اخراج گسترده دیپلماتهای روسی توسط اوباما در آخرین روزهای ریاست جمهوری خود، شروع ماجرایی بود که تیم ترامپ را وادار میکرد عملهای سیاسی خود را از حالت "صراحت" و "آشکار بودن" بیندازد.
این بار دیگر سیاستهای دولت جدید واشنگتن ظاهراً بر خلاف اظهارات انتخاباتی ترامپ بود. اینکه ترامپ در تعیین رویکردهای خود غیرقابل پیش بینی و اغلب غیرحرفهای عمل میکند، تقریباً فضای تحلیل را از تحلیلگران گرفته بود.
بعدها مشخص شد، دادههایی که از سوی کاخ سفید ارسال میشوند چندان تفاوتی با دورههای ریاست جمهوری قبلی ندارد، چراکه حمله موشکی آمریکا به پایگاه هوایی الشعیرات در سوریه هنگامی که ترامپ با کشور متحد استراتژیک روسیه یعنی چین در حال ملاقات بود، تحلیل اول در رابطه با حل مسائل سوریه طی توافق مسکو و واشنگتن را از بین میبرد.
ترامپ در مورد چین هم تهدیدهایی مطرح کرده بود که مقامات پکن را به شدت نگران میکرد، این مسئله حمایت ترامپ از مسئله "2چین" (جمهوری خلق چین و تایوان) بود، پس از دیدار شی جین پینگ با ترامپ کمی تب این موضوع هم سرد شد، اما باز هم متوجه حضور نظامی آمریکا در دریای جنوبی چین با رویکرد فعال و گفتههای مقطعی درباره حمایت دولت جدید واشنگتن از تایوان شدیم. حتی فعال شدن گروه تروریستی در فیلیپین نشان از یک برنامه مشخص و هدفگذاری شده از سوی آمریکا داشت.
بحث الحاق کریمه هم به رسمیت شناخته نشد و اخیراً رئیس جمهور اوکراین با ترامپ ملاقات و گفتوگو کرد که به نظر میرسید واشنگتن هدف رقابت استراتژیک خود با روسیه را هم رها نکرده است؛ اما موضع سخت و صریحی هم از جانب آمریکا علیه روسیه درباره این موضوع اتخاذ نشد.
لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه هم به آمریکا رفت و با ترامپ و همتای خود رکس تیلرسون دیدار کرد. چند وقت پیش هم خبرهایی از ملاقات هنری کسینجر، وزیر امور خارجه سابق آمریکا با مقامات کرملین به میان آمد.
تا اینکه نوبت به دیدار پوتین و ترامپ پس از سپری شدن کشمکشهای زیاد در هامبورگ نا آرام رسید. در بسیاری از اجلاسهای جهان حاشیه نسبت به متن اهمیت بیشتری دارد که نشست گروه 20 نیز ماهیتی اینچنینی داشت. به هر حال بالاخره دو رئیس جمهور روسیه و آمریکا دیدار کردند، اما این گفتوگو و نتایج آن تفسیری دیگر را به میان آورد.
طبیعی است که پوتین به عنوان رئیس جمهور روسیه در این دیدار سعی میکند که خود را از اقدامات اخیر آمریکا ناراضی نشان دهد، از این رو روند ارتباط کلامی خود با ترامپ را در ظاهر "متقاطع" نشان میدهد. اما دیداری به مدت بیش از 2 ساعت بین پوتین و ترامپ با یکدیگر، مورد متقاطع بودن بحثها را از بین میبرد و نشان میدهد که تنها "نمایش" آن صورت گرفته است.
وقتی این دیدار طولانی میشود، نشاندهنده این است که گفتوگوی پوتین و ترامپ "مکمل" بوده است. بنابراین در این حالت هر دو رئیس جمهور "موضع از بالا" خود را کنار گذاشته و به بحث در رابطه با موضوعات مختلف پرداختهاند، چون گفتوگو انجام شده و طی زمان طولانی هم صورت گرفته است.
بیان موضوعات مختلف جهان امروز که به مسائل میان روسیه و آمریکا تبدیل شده، همچنین پیدا کردن راهی برای حل آن، به یقین زمانی بسیار بیشتر از دو ساعت را نیاز دارد، البته گفتوگوی سران کشورها بخش قابل توجه راه حل است، اما از رسیدن به نتیجهای "تخصصی" که بررسی آن فرایند زمانی گستردهتری را میطلبد، دور است. مگر آنکه اقدامات مشخص صورت گرفته و تایید نهایی طی دیدار سران صورت بگیرد. این امری شایع است و استثنا بودن آن اگر هم درست باشد با مقاومت روبرو است.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز اعلام کرد که رؤسای جمهور روسیه و آمریکا در دیدار خود بر سر برقراری آتش بس در جنوب سوریه به توافق رسیدند. وی همچنین گفت که ترامپ اطمینان خاطر پوتین در مورد اینکه روسیه در انتخابات دخالت نکرده را هم پذیرفته است.
اینها مواردی است که کارشناسان را دچار تردید کرده، آیا مذاکرات طولانی و پنهانی قبل از دیدار رؤسای جمهور روسیه و آمریکا در جریان بوده است؟
این اعلام نتیجه در مورد مسئله سوریه در حالی بود که یک روز قبل مانده به دیدار مذکور، تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرده که "واشنگتن میخواهد برای حل مسئله سوریه با فدراسیون روسیه همکاری کند".
حتی گفته میشود که در این آتش بس کشور اردن هم مشارکت دارد، این مسئله و دقیق بودن موارد تعیین آن نمیتواند مباحث مربوط به یک دیدار حدود 140 دقیقهای آن هم میان دو مقام بلندمرتبه باشد، بلکه بررسیهای تخصصی قبل از آن بیش از هر چیز ضرورت دارد، کما اینکه حکم قطعی هم درباره آن نیز نمیشود صادر کرد. زیرا بسیاری از کارشناسان هم معتقدند که هنوز هیچ نتیجهای در عمل از این دیدار وجود ندارد.
"مکمل بودن" گفتوگوها نشان از آگاهی نسبی دو طرف از مسائل مطرح شده در دیدار، همچنین اطمینان از تب "حساسیت گفتهها" داشت. ناگفته نماند که پیش از این دیدار پوتین یک گفتوگوی تلفنی با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی درباره موضوع سوریه و مسائل صلح خاورمیانه داشت. ارتباط این موضوع با دیدار پوتین و ترامپ مسئلهای است که بعدها اثر خود را نشان میدهد.
اکنون جهت جمع بندی و برای بیان یک فرضیه باید رجوع کنیم به بحثی که در ابتدای نوشته عنوان شد، "ترامپ و تیم وی از همان ابتدا وادار شد که عمل سیاسی خود، به ویژه درباره روسیه را از حالت "صراحت" و "آشکار بودن" بیندازد که نمونههای مشخص آن در دیدار هامبورگ مشاهده میشود.
حتی تیلرسون قرار است که در یکی دو روز آینده به اوکراین برود، برنامه این سفر و ملاقات با پترو پروشنکو، رئیس جمهوری اوکراین، قبل از دیدار پوتین و ترامپ اعلام شد. این موضوع هم نشان میدهد که وزیر امور خارجه آمریکا شاید برای انجام یک عملیات از پیش تعیین شده به کییف میرود تا مقامات این کشور را یا متقاعد کند یا اینکه حساسیت آنها در رابطه با موضوعی را تا حد زیادی کاهش دهد.
اینکه روسیه و آمریکا در عین حال که با هم اختلاف دارند، اما بنابر ضرورت به همکاری در برخی حوزهها بپردازند دور از ذهن نیست، اما مسئله مخالفان داخلی ترامپ هستند و باید دید که آنهاچگونه میتوانند ترامپ را در اتخاذ سیاستهای خود دچار مشکل کنند، یا ترامپ و تیم وی با یک هدف گذاری و سیاست مبهم میتوانند ظرفیت مقابله را از آنها بگیرند.
گزارش: میکائیل مدیرروستا